برنامه نویسی کودکان
هاولز، 2008) دریافتند که ساخت یک برنامه نویسی کودکان بازی یک فعالیت یادگیری معتبر است که انگیزه، اشتیاق و مشارکت در یادگیری را ارائه میکند. بنابراین، برای غلبه بر موانع مختلف در یادگیری کدنویسی (مانند دشواری، خستگی، سردرگمی، و غیره)، ما به فعالیتهای برنامهنویسی مناسب و جذاب برای کودکان نیاز داریم.
تئوری ساختگرایی این است که یادگیرنده بهجای اینکه یک گیرنده منفعل اطلاعات باشد، بهعنوان سازنده فعال دانش در نظر گرفته میشود (Papert، 1993)، با ساخت و کدگذاری حوزههایی است که نظریه ساختگرایی به طور گسترده به کار گرفته شده است (کافای و برک، 2015). تقریباً سه دهه پس از ایدههای اولیه Papert در مورد ساختگرایی، این ایده همچنان مرتبط است و در نحوه هدف نظریهپردازان یادگیری و مربیان برای پایهگذاری تجربی و اصلاح آموزش مبتنی بر سازهگرایی برنامه نویسی کودکان در همه جا حاضر شده است (Kao & Harrell, 2017).
چنین زمینهسازی منجر به پیشرفتهای روششناختی و درک جامعی از تجربه کودکان در فعالیتهای ساختگرایی مبتنی بر سازندگی میشود. در این مقاله، ما یک تلاش تحقیقاتی مبتنی بر طراحی (DBR) را ارائه میکنیم که شامل سه چرخه (تکرار) است که طی دو سال انجام شده است. DBR تحقیقات آموزشی تجربی را با طراحی تئوری محور در زمینه های یادگیری ترکیب می کند تا بفهمد نوآوری های آموزشی چگونه، چه زمانی و چرا در محیط های واقعی کار می کنند (کالینز، 1992).
مشخصه اصلی DBR چرخه سیستماتیک و تکراری طراحی، کاوش و طراحی مجدد است (Collective, 2003). بسیاری از مطالعات از DBR در زمینه های آموزشی استفاده کرده اند (Grover et al., 2015, Parmaxi and Zaphiris, 2015) (Sáez-López et al., 2016). (Parmaxi، Zaphiris، & Ioannou، 2016) برنامه نویسی کودکان(Schmitz، Klemke، Walhout، & Specht، 2015)، با تاکید بر نیاز به مطالعات طراحی شده با عینیت، قابلیت اطمینان و اعتبار و ارائه شواهد انتقادی برای ایجاد نتایج مفید برای دیگران.
هدف این تحقیق کمک به مفاهیم نظری ساختگرایی با توجه به تأثیر فعالیتهای کدگذاری بر تجربه یادگیری کودکان است. ما کارگاههای کدنویسی را برای کودکان (8 تا 17 سال) طراحی و ارزیابی کردیم. هر دو روش کیفی و کمی برای ارزیابی کارگاه های ما، از جمله مصاحبه، نظرسنجی، مشاهدات، و داده های فیزیولوژیکی (ردیابی چشم) استفاده شد. فعالیتهای کدگذاری برای تأثیرگذاری بر نتایج یادگیری، شناخت و رشد اجتماعی و عاطفی کودکان طراحی شدهاند. بنابراین، هدف فراگیر پژوهش با سؤالات ایرانیان سایبر پژوهشی زیر تنظیم شد:
چه عناصری از مشارکت در فعالیتهای کدگذاری مبتنی بر ساختگرایی وجود دارد؟
چه اصولی میتواند ما را راهنمایی کند تا برنامه نویسی کودکان محیطهای یادگیری مبتنی بر ساختگرایی را که از تجربه یادگیری کودکان پشتیبانی میکنند، تسهیل کنیم؟
ساختار بقیه مقاله به شرح زیر است: بخش بعدی مروری بر کار مرتبط در چارچوب نظری ساختگرایی و تحقیقات قبلی در مورد فعالیتهای کدگذاری مشابه ارائه میکند. بخش سوم روش مورد استفاده، فعالیت های کدگذاری طراحی شده در سه چرخه و جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها را تشریح می کند. بخش چهارم نتایج را بر اساس نظریه ساختگرایی و اصول طراحی اصلی که هر یک از تکرارها را هدایت میکنند، ارائه میکند. در بخش پنجم، مفاهیم طراحی به دست آمده از این پژوهش مداخله ای را مورد بحث و بررسی قرار داده و برجسته می کنیم. ما با محدودیتهای مطالعهمان و راههای کار آینده نتیجهگیری میکنیم.
2. کارهای مرتبط
2.1. چارچوب نظری: ساخت گرایی
مبنای نظری ما ساختگرایی است که توسط Papert (Papert, 1997) (Papert, 1980) توسعه یافت. برنامه نویسی کودکان برساختگرایی فرض میکند که دانش زمانی بهتر به دست میآید که کودکان عمیقاً و فعالانه در ساختن سازههای معنادار خود مشارکت داشته باشند. بر اساس نظریه پیاژه (1954) که بر چگونگی شکل گیری ساختارهای ذهنی در ذهن افراد تمرکز دارد، Papert (Papert, 1980) بر